و شما، آیا برای رفع فشار هم رانندگی می کنید؟

Anonim

این مقاله واقعاً در مورد اتومبیل نیست. این مقاله سرگردان که اواخر صبح منتشر شد، این بیش از هر چیز طغیان در مورد لذت رانندگی و یک مشت پیش پا افتاده دیگر است. این برای کسانی است که برای مدت طولانی Reason Automotive را دنبال کرده اند و قبلاً به این بی نظمی ها عادت کرده اند.

چه کسی هرگز هفته را به پایان نرسانده است که بخواهد همه چیز را تغییر دهد؟ و زمانی که می خواهید دستور دهید همه چیز به نوبت برسد، بهترین راه حل این است که ما کسانی باشیم که «آن» منحنی را ارائه می دهیم. بدون این که منظورم باشد، رفتم تا این منحنی را بگیرم…

هفته هایی که هرگز تمام نمی شوند

دیروز از دفتر Ledger Automobile دیر و خسته بیرون آمدم. خسته شده! اما حتی از ماشین خسته شده است. یک هفته کامل نوشتن و صحبت در مورد ماشین ها، بعد از یک هفته بعد من آن را با مصرف بیش از حد ماشین در نمایشگاه خودرو ژنو گرفتم.

من دوست دارم نابغه کتاب جیبی را ملاقات کنم که زمانی می گفت: "آنهایی که برای لذت می دوند هرگز خسته نمی شوند". چه دروغ بزرگی انجام کاری که دوست داریم کار بسیار و همچنین خسته کننده است. من این هفته را با در نظر گرفتن قدرت ها، جابجایی ها، تجهیزات استاندارد و مشکلات ناشی از زندگی روزمره هر شرکتی به پایان رساندم.

مزدا MX-5 RF
مزدا MX-5 RF

مشکلی که با تبدیل کردن زندگی حرفهایمان به چیزی که بیشتر دوست داریم، این است که این «سرگرمی» را با مشکلات عادی هر فعالیتی آلوده میکنیم - صورتحسابهای پرداخت نشده، صورتحسابهای پرداخت نشده... عادی.

تست ماشین دیگر فقط رانندگی نیست، نوشتن دیگر فقط نوشتن نیست.

وقتی دفتر را ترک کردم فقط می خواستم به خانه بروم و استراحت کنم. واقعاً خستگی انباشته شده بود. همانطور که می دانید، هیچ چیز لذت بخش تر از به اشتراک گذاشتن برخی داستان ها با شما در اینجا در Razão Automóvel نیست - مثلاً این. یا این یکی در مورد اولین ماشین من که چندین سال روی آن است.

"دنده 1، دنده 2، دنده 3. دور شمارش می کند همیشه 5500 دور در دقیقه (ارزش کشش بیشتر را نداشت)."

بقیه مقالات معمولی هستند، جایی که واقعیت و سختگیری غالب است که Razão Automóvel را به آنچه امروز است تبدیل کرده است.

و از آنجایی که شما زحمت خواندن این را می کشید (گفتم که این مقاله فقط برای «سختها» است که مدتهاست ما را دنبال میکنند) باید بدانید که به زودی، خیلی زود، چندین ویژگی جدید را در Razão Automóvel راهاندازی خواهیم کرد.

در میان اخبار دیگر، شما همچنین می توانید محتوا را در سایت ما مشارکت دهید. اما اجازه دهید به موضوع این مقاله برگردیم و خبر را به فرصتی دیگر بسپاریم…

اوضاع همیشه می تواند بدتر شود ...

دفتر را ترک کردم و سوار مزدا MX-5 RF شدم با همان میل به رانندگی به اندازه کتک زدن به «پرتغالی قدیمی».

اعتراض کردم که ماشین کوچک و کوتاه است و این و آن. موتور را روشن کردم، چرخ ها را به سمت حاشیه جنوبی گرفتم و به سمت خانه رفتم - در طول مسیر چند نفرین ذهنی گفتم. حال و هوا به قدری خوب بود که ترجیح می دهم پشت فرمان مگان 1.5 dCi خود با 200000 کیلومتر - که اتفاقاً با حلقه انژکتور مشکل دارد - به جای MX-5 RF باشم.

بازگشت به مزدا. "لعنتی! چه کسی با بانک قاطی کرد؟» من با همه چیز در ماشین مسخره کردم - همه چیز! تا اینکه چند چراغ که قبلاً در پای میدان مرکزی جنوب بود، توجه من را جلب کرد. "عملیات STOP، خوب پس... این همان چیزی بود که من نیاز داشتم". “عصر بخیر آقای راننده، مدارک شما لطفا”. لعنتی من کیف پولم را در دفتر فراموش کردم!

ماشین این احساس را به ما می دهد که ما مسئول رویدادها هستیم.

من فقط به این یکی نیاز داشتم خوشبختانه مقامات مجری قانون نمی توانستند درک بیشتری داشته باشند. آنها پس از نشان دادن چند کپی از مدارکم و دمیدن بادکنک، من را رها کردند - البته من چیزی را متهم نکردم. اما آنقدر سرگردان بودم که در نهایت به جای رفتن به آلمادا به سمت کوستا د کاپاریکا رفتم.

اما آنها همچنین می توانند بهبود…

دنده 1، دنده 2، دنده 3. این چرخش را همیشه با 5500 دور در دقیقه شمارش می کند (ارزش کشش بیشتر را نداشت). و وقتی فهمیدم که دارم نا امیدی این روزها را بر سر پسر بچه ژاپنی خالی می کنم. و نتیجه لعنتی شد

من تمام راه را برای آزار صنعت خودرو آمده بودم و ناگهان به حالت عادی خود برگشتم: ماشین خوب! دوباره به دوست داشتن ماشین برگشتم. نه اینکه دیگر آن را دوست نداشته باشم، اما نمیتوانم آخرین باری را که با چنین رضایتی رانندگی کردهام، به یاد بیاورم.

مزدا MX-5 RF
مزدا MX-5 RF

در نهایت به دوربرگردان Monte de Caparica برنگشتم. تصمیم گرفتم جاده های پشتی را که هرگز در آن قدم نگذاشته بودم، کاوش کنم. من به دنبال پیچ ها و تلاش برای فرار از رادار سرعت A38 بودم.

هود فلزی برقی را برداشتم (من MX-5 را با هود دستی بومدار بیشتر دوست دارم...)، رادیو را روشن کردم و در امتداد کرانه جنوبی گم شدم. من اهل آلنتجو هستم، در لیسبون کار میکنم، اما اینجا زندگی میکنم. گم شدن آسان بود زیرا من در این ساحل چیزی نمی دانم.

ابری که بالای سرم معلق بود توسط باد پرتاب شد - شاید به این دلیل که کاپوت را عقب کشیده بودم. رانندگی واقعا بهترین دارو است. من هیچ مشکلی را حل نکردم اما سرم صاف شد و حتی مجبور نشدم از 5500 دور بر دقیقه بروم.

از آن لحظه به بعد، آرزوی من این بود که تا طلوع آفتاب رانندگی میکردم - تنها دلیلی که این کار را نکردم این بود که میخواستم به حمام بروم (یک دلیل واقعی برای من... لعنتی!). اما خوب بود که پشت فرمان گم شوم.

به همین دلیل است که ما ماشین را دوست داریم.

چیزهای زیادی در زندگی ما وجود دارد که کنترل نمی کنیم - برای مثال میل به دستشویی رفتن (lol). و در میان همه اینها، ماشین یک استثنا باقی می ماند. ماشین ها هنوز آن کنترل و آزادی را به ما می دهند. در چرخ ما به هر کجا که می خواهیم و هر طور که می خواهیم می رویم! اگر خودروی دیفرانسیل عقب است، حتی می تواند در کنار باشد... باید در کنار باشد.

ماشین این حس را به ما می دهد که ما مسئول رویدادها هستیم. گردش به راست، قفل. به چپ بپیچید، شتاب بگیرید و دنده ها را عوض کنید. 5500 دور در دقیقه این اتفاق در یک MX-5 RF رخ داد - یک همراه عالی برای این منظور - اما می توانست هر ماشین دیگری باشد.

برای اینها و دیگران است که ماشین ها تخیل ما را پر می کنند. شرط می بندم که با هم هستیم: همه ما یک هفته وحشتناک را سپری کرده ایم که در آن فقط می خواهیم سوار ماشین شویم و به جایی برویم، مهم نیست که چه باشد. روز من دیروز بود و تو؟

از این فرصت استفاده می کنم و چند کلمه قدردانی را به مزدا MX-5 RF اختصاص می دهم که من را در این آخر هفته پر دردسر گذراند.

او در ارتفاع رفتار کرد. این یک ماشین اسپرت با قدرت فوق العاده نیست (موتور 1.5 لیتری با 131 اسب بخار مناسب است)، اما دقیقاً همان چیزی بود که من این جمعه به آن نیاز داشتم. ماشینی که رفتار خوبی داشت، دقیق بود، من را به چالش نمی کشید و هر کاری را که به او می گفتم انجام می داد. و انجام داد.

درمان عالی بود من توصیه می کنم. رانندگی واقعا بهترین داروست...

ادامه مطلب