وقتی بچه بودیم ماشین می رفت

Anonim

این مقاله را برای «پتیزادا» مینویسم - و برای بزرگسالان دلتنگ. من قصد دارم داستانی از گذشته های نه چندان دور برایتان تعریف کنم، جایی که بچه ها کمربند ایمنی نمی بستند، ماشین ها به تنهایی ترمز نمی کردند و تهویه هوا یک امر تجملی بود. بله، یک لوکس.

«(...) سرگرمی شامل بازی با شماره پلاک ماشین جلویی یا مسخره کردن برادر کوچکتر بود. گاهی هر دو…”

ماشین ها همیشه مثل امروز نبودند. بدانید که والدینتان که امروز تا زمانی که کمربند ایمنی خود را نبندید استراحت نمی کنند (و خوب!) تمام دوران کودکی شما را بدون استفاده از آن گذرانده اند. دعوا با عموهایت جای «این وسط». اما موارد بیشتری وجود دارد…

لیستی از ویژگی های ماشین و عادات جاده ای از دهه 70، 80 و اوایل دهه 90 را نگه دارید، که دیگر تکرار نخواهد شد (خوشبختانه).

1. هوا را بکشید

امروز برای روشن کردن ماشین، پدرت فقط باید یک دکمه را فشار دهد، درست است؟ پس اینطور. اما زمانی که او در سن شما بود به این سادگی نبود. یک کلید احتراق وجود داشت که باید چرخانده می شد و یک دکمه هوا که باید کشیده می شد که به نوبه خود کابلی را فعال می کرد که به قسمتی به نام می رفت. کاربراتور . کمی تسلط لازم بود تا موتور روشن شود. کاری که امروز ساده است و در آن زمان میتوانست یک مصیبت باشد.

2. خودروها غرق شدند

پدربزرگ شما باید چند بار پیاده شده باشد زیرا روش راه اندازی که در بالا توضیح داده شد را با دقت دنبال نکرده است. بدون تجهیزات الکترونیکی برای مدیریت مخلوط هوا/سوخت، اتومبیلها در گذشته، دوباره در چرخه، شمعها را با سوخت پاشیده و از احتراق جلوگیری میکردند. نتیجه؟ صبر کنید تا سوخت تبخیر شود یا شمع ها را با فندک بسوزانید (در موتورسیکلت ها رایج تر است).

همانطور که در آن زمان گفته شد ... ماشین ها "دست داشتند".

3. پنجره ها با میل لنگ باز می شوند

دکمه؟ کدام دکمه؟ پنجره ها با استفاده از میل لنگ باز می شدند. پایین رفتن از پنجره آسان بود، بالا رفتن نه واقعا...

4. تهویه مطبوع یک چیز «افراد ثروتمند» بود

تهویه مطبوع یک فناوری نادر در اکثر خودروها بود و حتی در آن زمان فقط در محدوده های بالاتر موجود بود. در روزهای گرمتر، سیستم پنجره های با میل لنگ برای خنک کردن فضای داخلی ارزش آن را داشت.

5. در صندلی های عقب کمربند ایمنی وجود نداشت

سفرها ترجیحاً در وسط انجام میشد، به طوری که دم در انتهای صندلی و دستها صندلیهای جلو را میگرفتند. کمربند؟ چه شوخی. علاوه بر اجباری نبودن استفاده از کمربند ایمنی، در بسیاری از خودروها حتی وجود نداشت.

هرکسی که خواهر و برادر داشت به خوبی میداند که جنگیدن برای آن مکان آرزو چقدر سخت بود…

6. پمپ بنزین بوی...بنزین می داد!

در زمانی که هنوز کشور تا چشم کار می کرد از شمال به جنوب با بزرگراه ها آسفالت نشده بود، سفرها در مسیر جاده های ملی پرپیچ و خم انجام می شد. حالت تهوع ثابت بود و بهترین درمان برای علائم توقف در پمپ بنزین بود. بنا به دلایلی که گوگل مطمئناً می تواند برای شما توضیح دهد، بوی بنزین مشکل را کاهش داد. اتفاقاً امروزه در نتیجه مدرن بودن سیستم های عرضه، پمپ های بنزین دیگر بوی بنزین نمی دهند.

7. کمک الکترونیکی... چی؟

کمک الکترونیکی؟ تنها کمک الکترونیکی موجود مربوط به تنظیم خودکار رادیو بود. فرشتگان نگهبان مانند ESP و ABS هنوز توسط "خدایان الکترونیک" ساخته نشده بودند. متاسفانه…

8. سرگرمی تخیل را می کشید

تکمیل بیش از شش ساعت سفر نسبتاً رایج بود. بدون تلفن همراه، تبلت و سیستمهای چند رسانهای، سرگرمی شامل بازی با شمارههای ماشین جلویی یا مسخره کردن برادر کوچکتر بود. گاهی هر دو…

9. GPS از کاغذ ساخته شده بود

صدای آن خانم خوشتیپ که پخش رادیو را قطع می کند از بلندگوها نمی آمد، از دهان مادرمان می آمد. GPS یک فناوری انحصاری برای نیروهای نظامی بود و هرکسی که میخواست مسیرهایی را که نمیشناخت قدم بردارد، باید به کاغذی به نام «نقشه» تکیه میکرد.

10. سفر یک ماجراجویی بود

به همه این دلایل و چند دلیل دیگر، سفر یک ماجراجویی واقعی بود. داستان ها با طعم کیلومترها یکی دیگر را دنبال کردند، در سفری که هیچ گاه با سر و صدای وسایل الکترونیکی اعتیادآور قطع نشد. ما بودیم، پدر و مادرمان، ماشین و جاده.

هر کسی که اکنون تقریباً بین 30 تا 50 سال سن دارد - بیشتر، کمتر ... - به خوبی تحولی را که خودرو در دهههای اخیر متحمل شده است، درک میکند. ما، نسل های دهه 70 و 80، با تجربه چیزهایی در خودروها بزرگ شدیم که هیچ نسل دیگری هرگز آن را تجربه نخواهد کرد. شاید به همین دلیل است که ما موظفیم به آنها بگوییم که چگونه بود. در تعطیلات تابستانی که به سرعت نزدیک می شوند، وسایل الکترونیکی خود را خاموش کنید و به آنها بگویید که چگونه بود. آنها دوست دارند آن را بشنوند و ما دوست داریم بگوییم…

خوشبختانه امروز همه چیز فرق کرده است. برای بهترین.

ادامه مطلب